اینم از نوروز 98 .تمام.

 

چند تا تحویل سال دیگه رو قراره ببینم؟نمیدونم.

سال 97 بی نظیر ترین سال زندگیم بود. چه اتفاقات جالب و باور نکردنیی رو از سر گذروندم.کی باورش میشه!

امیدوارم سال 98 کمی از نوروزش مهربون تر باشه و یکم کوتاه بیاد.البته برای شخص من تا به اینجاش به خیر گذشته ولی برای مردمم.

از فردا سال کاری من هم شروع میشه. باز باید بدوم بدوم بدوم. کسی چه میدونه شاید آخرین فرصتم باشه برای زنده بودن.اگه اینجوری بپذیریمش بدون شک همه ی تلاشمونو برای رسیدن به آرزوهامون میکنیم. اگرم نرسیدیم به درک بازم تو همون قبری میذارنمون که باقی آدما رو . چند روز پیش تو مراسم یه آشنا شرکت کرده بودم خیلی جالب کشویی خاکش کردن.که به سلامتی اونجا بمونه و بگنده و تجزیه بشه.

از اون همه دبدبه و کبکبه الان جز یه سنگ قبر و زیرش یه گوشت گندیده بیشتر نمونده.

تهش که اینه پس گور بابای همه ی کمی ها و کاستی های دنیا. چند روز بیشتر نمونده.بعد به سلامتی یه اسم میشیم روی یه تیکه سنگ و یه یاد تو خاطر سه چهار نفر با معرفت که اونم کم کم پاک میشه.

دیگه کسی یادش نمیاد صدای من چه شکلی بود.یا حتی چهرم.شاید فقط تو ذهنش باشه که ریش داشتم.

براتون حال امشب خودمو آرزو می کنم. بریده از دنیا و آدماش با حس زندگی از سر تفنن که شاید چهارتا کار دیگه تونستم تو دنیا انجام بدم.نه برای جاودانه شدن نه! فقط برای دل خودم. جمشید مشایخی امشب مرد ته ته شهرت بود . نسل بعد آیا اونو به یاد میاره؟ نه. تموم شد و کم کم خاطرش از ذهنمون پاک میشه همون طور که عسل بدیعی،خسرو شکیبایی و. 

هممون به ذباله دان تاریخ می پیوندیم خوشگل و زشت و پولدار و بی پول.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طرح آماده لايه باز حرفه اي گرافيک psd-eps.com Tyrone پنجره نگاه من نکات حقوقی [Music] Darkhasti ❃شعار کافی است! مدرسه‌ای شاداب بسازیم❃ تفسیر زیارت عاشورا در بستر تاریخ وب سایت خبری ما